• وبلاگ : مرفه با درد
  • يادداشت : دكتر شريعتي مرفهي با درد ؟‏
  • نظرات : 2 خصوصي ، 13 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    دو روز پيش، يه برنامه نشون دادن از شبكه ي 2 بود(فكر كنم). نقد همين فيلم بود.نميدونم برنامه رو ديدين يا نه.

    من فيلم ميم مثل مادر رو نديدم اما آقاي ملاقلي پور انقدر جريانات جالبي درمورد قبل و بعد از فيلم،تعريف ميكرد، كه كنجكاو شدم ببينم. (البته فعلآ كه امكانش نيست)

    ملاقلي پور مي گفت: ((من قبل از اينكه اين فيلم بياد روي پرده ي سينما، با حسين ياري رفته بودم بيرون و استقبال گرم مردم رو از ايشون به عنوان يك چهره ي محبوب سينما ديده بودم... يه بار به اتفاق حسين ياري رفتيم سينمايي كه ميم مثل مادر رو پخش ميكرد، و فيلم رو با مردم ديديم. بعد از اينكه فيلم تموم شد، همينطور كه مردم (مخصوصآ خانما) داشتن اشكاشونو پاك ميكردن، يهو چشمشون به من و حسين ميفتاد. با من سلام و عليك ميكردن ولي يه نگاه تلخ معني دار به حسين مينداختن و با چشم قُره بهش مي فهموندن كه چرا آدم بايد اينقدر بي وفا و بد باشه؟! (بر اساس نقش حسين ياري در فيلم) ... اينجا بود كه متوجه شدم حسين چقدر نقششو خوب اجرا كرده و خوشحال شدم!))

    درمورد بچه هاي آسايشگاه مي گفت: ((يه بار با تمام بازيگران فيلم، رفتيم سينما فرهنگ و فيلم رو ديديم. بچه هاي آسايشگاه هم بودن. بعد از اينكه با هيجان فيلم خودشونو براي اولين بار ديدن، اومدن پيشم مرتب مي گفتن: آقاي ملاقلي پور ! يعني ميشه پدر و مادر و خانوادمون بعد از ديدن اين فيلم، بيان دنبالمون؟!))

    و خيلي چيزاي ديگه آقاي ملاقلي پور گفتن...در اولين فرصت حتمآ اين فيلم رو مي بينم.