سلام. تنبلي ممنوع است. لطفا مطلب بچاپانيد

سلام بر هادي مشتي...مگه با ما نگشتي؟...حاجي...وبلاگ جديدم مبارك!

سلام

تعادل خوبه مخصوصا اگر مجبور باشي از صب تا شب فقط براي زنده موندن تلاش كني

به روزيم

والسلام

بعضي ها براي زنده موندن دارن تلاش ميكنن

براي يه ....

غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت پياده آمده بودم

پياده خواهم رفت

طلسم غربتم امشب شكسته خواهد شد

و سفرهاي كه تهي بود بسته خواهدشد

ودر حوالي شبهاي عيد همسايه

صداي گريه نخواهي شنيد همسايه

همان غريبه كه قلك نداشت خواهد رفت و

كودكي كه عروسك نداشت خواهد رفت....

ما هم بروزيم

راستي درباره ميم مثل مادر هم فكر نمي كنيد زيادي تعريف كرديد؟! تا وسط فيلم كه آنقدر كليشه اي بود كه من كم مانده بود بلند شوم بروم! نحوه رفتن شوهره و كار كردن دختره، تايپ و... خيلي كليشه اي و تكراري بود... البته از اونجايي كه پسره وارد فيلم شد بهتر شد. در كل فكر نمي كنم شاهكار بود اين فيلم. با تكرار يك آيه قرآن كه نمي شود فيلم ديني توليد كرد. خيلي دور خيلي نزديك ميركريمي رو ديده ايد؟ يك كلمه قرآن توش نيست اما حضور خدا توش موج مي زنه. بي خيال... خيلي طولاني شد... التماس دعا... يا حق!!

من دو سه سالي است ديگر كانوني نيستم... اما كانوني ها را دوست دارم! با ايا حال لينك شما اضافه شد...! من قصد کرده ام بروم مشهد الرضا... من قصد کرده ام بروم، يا علي مدد!... التماس دعا!

سلام...حکومت و معيارهاي اسلامي...انتخابات...شوراها...ياران وصال...يا حق

سلام اخوي. زياد غصه نخور. تلاش براي روزي همانند مجاهده در راه خداست. پس خيلي ناراحت نباش. بسيار خوب مي نويسي. پاينده و پيروز باشي. nafez1359@gmail.com در خدمت شماست. انشاء الله شما را لينک خواهم داد. منتظر هستم.

اللهم اجعل عواقب امورنا خيرا... اين مهمه!

اين كه حال خوبي نداريد خوبه. خوش به حالتان!

عيدتون مبارك

رفتن ز درِ تو، نا اميدي دارد

ماندن به اميد، روسپيدي دارد

من هيچ نگويم و تو خود مي داني

عيد آمده است و عيد، عيدي دارد...

يا ضامن آهو...!

اولآ: سلام

ثانيآ:ميلاد امام رضا (ع) رو بهتون تبريك ميگم و اميدوارم عيدي خوبي ازشون دريافت كنين.

ثالثآ: بر عمر چه مقدار كه اميدت هست؟

در خورد همان، كوشش روزي ميكن

بهاري باشيد.

يا علي

سلام...تازه ما يك نفريم و اين نظر را داريم مشتي...يا حق !

راستي واقعاً حالا ميفهمم بين بچه هاي وبلاگ نويس جاتون خيلي خالي بود .

سلام - شايد يكي از بزرگترين فكر هايي كه توي اين روز ها دارم بهش فكر ميكنم همينه . همين گول زدن ها سر خود . من حنايي نشدم اما امتحان كردم و گفتم كسب روزي حلال عبادت و ... اما روز مرگي كمرم را شكست . دوباره رفتم توي تشكل . به اميد اينكه اعتدال رو بتونم رعايت كنم . اما فكر نكنم ؟ نميدونم ؟ راستي توكل اينجا چجوريه ؟ كجاي كار قرار داره ؟ كاشكي يكي ميومد برامون توضيح ميداد . نميدونم . خسته شدم ديگه . بعضي وقتا توي غرق شدن توي اين فكرا تصميات احساسي ميگيرم يه چيزايي مثل خودكشي شخصيتي .