سلام
كتابها را فقط نخوانيد و فيلم ها را فقط نبينيد ........
به روزم با متن بچه بايد بوي سيب بدهد
با اسم وبلاگت كلي حال كردم!چون خودم هم عقيده دارم مرفه با درد هم هست ولي بعضي اين عقيده رو ندارن!
نكنه هنوز كله ات در حال سوت زدن است از آن حادپه نه چندان تلخ
بابا به روز شو
وگرنه ...
به روزم تشريف بيار
سلام عليكم
بله خوب. حماسه ياسين كه چيز ديگه ايه. فعلا نظيري براش سراغ نداريم. و در مورد سفر به گراي 270 درجه هم با شما موافقم. چون هنوز رغبت نكرده ام كامل بخونمش. خوشحالم كه با وبلاگتون آشنا شدم. نماز و روزه ها قبول باشه.
با سلام
مطالبتون خيلي عمق داره....
از طرف يك وبلاگ نويس سوپر...
تشريف بياريد خوشحال ميشيم و استفاده مي كنيم از نظراتتان...
سلام. يه دو سه ماهي دير رسيديم خدمتتون؛ ولي بالاخره رسيديم
قبل از اين كه مطلب رو كامل بخونم، تا ديدم اسم كتاب سفر به گراي 270 رو آوردين گفتم حتما توي نظرات مينويسم كه اين كتاب از نظر توصيفي عالي، اما از نظر روحيهي مجاهدت خاليه... كه ديدم شما هم دقيقا همين نظر رو داشتيد.
مطلب قبلي رو هم خوندم... ارديبهشت امسال كه بخاطر نمايشگاه كتاب، با دوتا از دوستام رفته بوديم تهران، از اين موزه ديدن كرديم...دقيقآ درك مي كنم چي ميگين. واقعآ تأثير ميذاره رو آدم و ذهن رو به تفكر عميق واميداره. تا حالا از موزه هاي زيادي ديدن كردم، اما هيچكدوم مثل موزه ي عبرت نبوده...اثرش مونده. مطمئنم جوگيري نبوده اون احساسم.
اونروز كه ما رفتيم، آقاي عزت شاهي هم اومده بودن...راوي ما، آقاي محمد يوسف باروتي بودن كه خودشونم حدود 6 ماه، توي همين زندان بودن و همه ي اون شكنجه هاي وحشتناك رو تجربه كردن...
اون روز بعد از بازديد، از همونجا چندتا كتاب و سي دي خاطرات زندانيان، خريدم و همون شب تا صبح نشستم خوندم. چونكه تمام قسمت هاي زندان رو ديده بودم، با خوندن خاطرات زندانيان، مي تونستم تا حدودي تصور كنم. تصورشم وحشتناكه چه برسه به واقعيت!
بارها ميخواستم حرفامو درمورد موزه ي عبرت، تو وبلاگ بنويسم ولي واقعآ نميدونستم از كجا شروع كنم و كجا به پايان برسونم...الان كه مطلب شما رو خوندم، تمام اون تصاويري كه ديده بودم، تو ذهنم مرور شد و حال عجيبي پيدا كردم...
شنيدن كي بود مانند ديدن؟؟؟!!!
فقط مي تونيم بگيم: اين انقلاب رو رايگان به دست نياورديم...
سلام...خسته نباشيد.
از بعد از سفر به شلمچه ، ديدگاه جديد و بازتري نسبت به جنگ و آثارش پيدا کردم...
كتاب هاي احمد احمد و سفر به گراي 270 درجه رو دوستم بهم هديه داده اما هنوز فرصت نكردم بخونم. با اين اوصافي كه فرمودين، ترجيح ميدم اول كتاب احمد احمد رو بخونم...
فيلم اخراجي ها خيلي به دلم نشست...