متن زیر یک روز پیش آماده شد ولی بعلت دسترسی نداشتن به اینترنت روی وبلاگ نرفت ...
الف ) تو در تیر رسی برادرم !
در کانون رهپویان وصال بمب گذاری شد . 14 نفر شهید و عده زیادی جانباز و عاملان این جنایت سیاه دستگیر شدند . همه جور تحلیلی شد و به همه چیز پرداختند جز یک سوال : چرا دشمن در کل ایران حسینیه سیدالشهداء شیراز را انتخاب کرد ؟
چرا از بین اینهمه حوزه های علمیه ، دانشگاهها ، مساجد و محافل مختلف اجتماعات مردمی اینجا را انتخاب کردند ؟ طرح این پرسش خود پاسخی را بهمراه دارد . بدین معنی که هدف دشمن در این مورد خاص حذف شخصیت ها و مقامات مملکتی یا روحانی نبود . هدف او ایجاد رعب یا کشتن نمازگزاران یک مسجد یا طلاب یک مدرس علمیه یا دانشجویان یک دانشکده نبود . آری ، آنچه در راس همه چیز دشمنانمان را کلافه کرده و آنها را وادار به چنین عکس العملی نمود « حضور یکپارچه جوانان هوشیار و آماده اعم از مسجدی یا محصل یا دانشجو یا طلبه ... بصورت مستمر زیر یک پرچم و آن پرچم حسینی و مهدوی است » . آنچه امروز خار چشم دشمن شده و از آن هراس دارند و موجودیت خود را بخاطر آن درخطر می بینند همین تربیت جوانان فکور و استشهادیست. پس جادارد که با همه وجود افتخار کنیم و خدا را شاکر باشیم که جوانان کانون رهپویان وصال شیراز به عنوان دشمنان درجه یک آمریکا و صهیونسیم مورد هدف قرار گرفته و بخاطر نابودی شان برنامه ریزی می کنند .
ب ) جریان شناسی این 25 روز
25 روز گذشت . روزهای اول روزهای تلخ و سختی بود . هم باید داغ و مصیبت دوستانمان را تحمل می کردیم و هم نظرات تهمت گونه خودی یا غیرخودی هایی که علت جنایت را بگردن خودمان می انداختند ! بزرگانمان گفتند صبر کنید و در عین صبر روشن گری . نه صبری به معنی سکوت که سکوت مطلق صبر نیست ، ظلم است . و نیز فرمودند حتی اگر بر فرض مسلم زمانه هم شدید از خود دفاع کنید. حضرت زینب س هم بر مصیبتها و تهمتها صبر کرد و او را خدای صبر خواندند . ولی دیدید و دیدیدم که صبر خدای صبر افشاگری بود . برافراشتن پرچم عدالت خواهی و ظلم ستیزی بود . عده ای مسئول ، در همان ساعات اول نظراتی غیرمسئولانه دادند و روزهای بعد هم بر حرف خود پافشاری کردند و آنچنان سم سخنانشان مشهود و تلخ بود که با هیچ عسل توجیهات امنیتی شیرین نشد . حتی خودشان هم این را فهمیدند و مردم نیز می دانند . آقای انجوی نیز دقایقی پیش از خبر مسرت بخش وزیر کشور گفت : اگر حقانیت ما اثبات شود آنهایی که پیش از این احساسات مردم را با اظهاراتشان به بازی گرفتند باید پاسخگو باشند و نیزعذر خواهی کنند .
اولین باریست که در تاریخ دولتی بعد از انقلاب یک مقام ارشد امنیتی حرفش را دوتا می کند. جان به عزرائیل می دهند ولی حرفشان راعوض نمی کنند . مگر کشک است ؟! آیا این بمب گذاری و عملیات تروریسی اولین ترور در طول این سالها بود . به دلایل امنیتی نخواستند حقیقت را فاش کنند تا دشمن فرار نکند ؟! عجب !! چرا این شیرین کاری های امنیتی در پرونده ترورهای دیگر اتفاق نیفتاد ؟ اگر قرار بود مسایل امنیتی رعایت شود خب یک بیانیه می دادند و سکوت می کردند . دیگر این بگیر و ببند ها و این تهمت های مقامات مسئول که کانونی ها باید دادگاهی شوند و این تنوع رنگارنگ و عدم یکنواختگی اظهار نظراتشان با کدام استراتژی از پیش تعین شده و معقول امنیتی جور در می آید ؟ اگر مساله امنیتی بود چرا نماینده ولی فقیه در شیراز را توجیه نکردید تا نگوید «بمب گذاری هنوز منتفی نیست » و از آن طرف خطیب نماز جمعه تهران بگوید سهل انگاری بود ! به همین راحتی ؟ آبرو ریزیی بدتر از این برای نظام ؟ ... به هر حال هر چه خیر بود از جلسه اقا با هیئت دولت درآمده و درز کرد و فهمیدیم که چقدر ایشان از دست بعضی هایشان عصبانی بود . خدا سایه آقا را از سر ما کم نکند . همین !!!
از همان ابتدا عده ای جوان پا در میدان نهادند و در پشت انقلابیون مشهور شهرشان به دفاع برخواستند . گروههای تحقیق راه انداختند تا با جمع آوری مدارک مستند و محکم بتوانند از حقوق مظلومین دفاع کنند . کارشان نتیجه بخش بود و با ارائه آن مدارک توانستند روند عجیب پرونده را متعادل تر کنند . گروه تبلیغ راه انداختند تا سدی باشند در مقابل تهمت هایی که بارها خانواده شهدا از آن گلایه می کردند و نیز مبلغی باشند برای خنثی کردن تمامی گمانه زنی های مغرضین .
عده ای ریشوی بی ریشه هم که شاید سالها هیئتی بودند درخانه هایشان نشستند و پا روی پاهایشان انداختند و مقدس مآبانه دعوت به صبر را سکوت تفسیر کردند و هرکس را که در این وادی در مقابل طوفان شبهات سینه ستبر کرده بود به دشمنان ولایت تعبیر کردند. در خانه هایشان با ایده های کارفرهنگی و پاسداری از خون شهدا هم بازی شدند و ندیدند که یکی یکی جوانان بی گناه را به جرم انفجار سهل انگاری به بازدداشت بردند و خواستند با تهدید و ارعاب صدایشان را به بهانه مصالح مملکت خاموش کنند (1) . عافیت طلبانی که آن برخوردها را هم ندیده باشد باید داد از ولایت بزند ! آری جنبش های متعهد عدالت خواهی همیشه با دو طیف روبروست . یکی کوتاه فکران مقدس مآب و دیگری عالمان کج اندیش .
بسیاری از هیئات شهرهای دیگر از همان ابتدا با کانون رهپویان هم مصیبت شدند و برای شهدا مجلس ختم گرفتند . عده ای اندک از هیئات بزرگ و مشهور کشور نیز حتی تا امروز که حقانیت شهادت اثبات گردید سکوت کرده اند !!! ...
داستان بایکوت کانون و در راس آن آقای انجوی حتی تا آنجا پیش رفت که از حضور ایشان در جلسه نخبگان و فرهیختگان استان با مقام معظم رهبری ممانعت شد . روزنامه های کشوری حتی یک بار عکس شهدای کانون را چاپ نکردند . سایتهای خبری جز یکی دوتا که در روزهای اول از لفظ بمب گذاری استفاده کرده بودند بلافاصله موضع خود را صدوهشتاد درجه عوض کردند .
صدا و سیمای سراسری که همچنان علمدار بایکوت است سیاه ترین کارنامه را در ذهن مردم به جای گذاشت. یکی از بزرگترین مراسم تشییع جنازه شهدا که جمعیت آن بسیار بیشتراز راه پیمایی های 22 بهمن و روز قدس در شیراز بود را بایکوت کرد و حتی یک گزارش چند ثانیه ای از احوال حدود 200 جانباز در هیچ شبکه خبری پخش نگردید ! و این قصه سردراز دارد ...
ج) ملاقات رهبر از منزل شهید طاهری سه روز پیش
دیشب شبی ماندگار در زندگی خیلی هایمان بود . شب فرج و استجابت دعا . شب اثبات حقانیت . اما شادی بنده با شنیدن مطلبی دیگر دوچندان شد . آقای مهندس طاهری (2) که بیانیه مشهور « 2 انفجار و 2 جنگ در کربلای شیراز » را منتشر کرد اینگونه به ذکر خاطره زیر پرداخت : « شب پیش یکی از افراد بیت آقا که از دوستان نزدیکمان است تماس گرفت و گفت قرار ملاقاتی در منزل برادرتان – اقای دکتر طاهری(3) – بگذارید تا همدیگر را ببینیم . ما نیز به منزل اخوی رفتیم و منتظر قرار نشستیم . زنگ در به صدا در آمد و دوستمان وارد شد ، ناگهان به دنبال او دوربین های فیلم برداری و پس از آن عطر حضور رهبر عزیزمان فضا را پر کرد ...
آقا روی صندلی نشستند و من سمت راست ایشان و برادرم سمت چپشان قرار گرفتیم . یک ساعت صحبت کردیم و از خاطرات گذشته و انقلاب و شهدا سخن به میان آمد . بعد هم آقا قرآنی به اخوی و کادویی به همسرشان هدیه دادند ... »
جای خوشحالیست که شخصیتی انقلابی و مبارز همچون مهندس طاهری که از چهره های صمیمی و معتمد رهبر انقلاب محسوب می شوند بطور مستقل وارد اثبات حقانیت کانون شد و با فریاد رسای خود طلسم شوم همه صلاح و مصلحت های دروغین را شکست .
پاورقی :
1- این تهدید و ارعاب ها برای تعدادی از کارشناسان تخریب که از صحنه بازدید کرده و معتقد به بمب گذاری بودند نیز افتاد ...
2- آقای مهندس طاهری از پیشکسوت های انقلابی و مبارز شیراز می باشد که داستانهای مقاومت ایشان درمقابل شکنجه گرهای ساواک زبانزد خواص است. ایشان یکی از دوستان نزدیک آیت الله حائری بوده و از کسانی ست که همان ابتدا عضو حزب جمهوری اسلامی شد و آشنایی و رفاقتش با رهبر معظم انقلاب به همان سالها بر می گردد .
3- دکتر طاهری ، پدر شهید مسعود طاهری است که رهبر معظم انقلاب نیز ایشان را بخوبی می شناسند . شهید مسعود طاهری که یکی از نوابغ شهداست بلافاصله پس از احراز رتبه اول در کنکور ریاضی فیزیک و قبولی در رشته مهندسی الکترونیک دانشگاه صنعتی شریف راهی جبهه شد و به درجه رفیع شهادت نائل گردید.